نگاه مرحوم نجم الدین اربکان به انقلاب اسلامی ایران؛ پنجره ای به سوی آرمان سعادت بشری

مرحوم پروفسور نجم الدین اربکان به عنوان یکی از معماران تاریخی ترکیه نوین، انقلاب اسلامی را گامی بزرگ در مسیر رسیدن به آرمان سعادت بشری می‌دانست. او انقلاب اسلامی را اقدامی در راستای تحقق حق در مبارزه با طاغوت می‌دانست و همواره از دوستان و شاگردانش می‌خواست که بدون تاثیرپذیری از فراز ونشیب‌های سیاسی روزمره مساله حقانیت انقلاب اسلامی را از یاد نبرند

مرحوم پروفسور نجم‌الدین اربکان (1926-2011)، سیاستمدار اهل ترکیه بود که نقش بسیار مهمی در تاریخ سیاسی معاصر این کشور ایفا کرد. او به عنوان رهبر جنبش اسلام‌گرایی در ترکیه شناخته می‌شود و تأثیر عمیقی بر تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور گذاشت. اربکان به عنوان یکی از پیشگامان تأسیس احزاب اسلامی در ترکیه شناخته می‌شود. او در سال ۱۹۷۰ حزب نظام ملی را تأسیس کرد که به دلیل فعالیت‌های اسلام‌گرایانه آن توسط دولت تعطیل شد. پس از آن، اربکان حزب سلامت ملی را در سال ۱۹۷۲ تأسیس کرد که آن نیز به همان سرنوشت دچار شد. این احزاب، هسته اولیه جنبش اسلام‌گرایی در ترکیه بودند و تأثیر زیادی بر رشد و توسعه این جنبش در دهه‌های بعد داشتند. اربکان با تأسیس احزاب اسلامی و رهبری جنبش اسلام‌گرایی، توانست بخشی از جامعه ترکیه را که به دنبال ارزش‌های اسلامی بودند، به عرصه سیاست وارد کند. این امر باعث شد که احزاب سکولار سنتی در ترکیه مجبور به رقابت با احزاب اسلام‌گرا شوند و به تدریج از مواضع لائیک سیتزه‌جوی خود عقب‌نشینی کنند.  اربکان در دوران نخست‌وزیری خود تلاش کرد تا روابط ترکیه با کشورهای اسلامی را گسترش دهد. او همچنین از منتقدان سیاست‌های غرب‌گرایانه ترکیه بود و خواستار تغییر جهت‌گیری سیاست خارجی این کشور به سمت کشورهای اسلامی بود.

اربکان در طول حیات سیاسی خود بارها با کودتاهای نظامی مواجه شد. در سال ۱۹۹۷، ارتش ترکیه با انجام کودتایی به نام کودتای ۲۸ فوریه، دولت اربکان را سرنگون کرد. با این حال، اربکان و هوادارانش به مبارزه خود ادامه دادند و توانستند در سال‌های بعد دوباره به عرصه سیاست بازگردند.

میراث سیاسی اربکان هنوز هم در ترکیه زنده است. حزب سعادت که توسط شاگردان اربکان تأسیس شده، همچنان یکی از احزاب مهم اسلام‌گرای ترکیه است. همچنین، بسیاری از سیاستمداران و رهبران فعلی ترکیه از شاگردان و پیروان اربکان بوده‌اند.

در مجموع، نجم‌الدین اربکان یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در تاریخ سیاسی معاصر ترکیه بود که نقش مهمی در شکل‌دهی به تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور ایفا کرد. او به عنوان رهبر جنبش اسلام‌گرایی در ترکیه، توانست بخشی از جامعه این کشور را به عرصه سیاست وارد کند و تأثیر عمیقی بر سیاست‌های داخلی و خارجی ترکیه بگذارد. با توجه به این اهمیت ارکان در تاریخ سیاسی ترکیه نوع نگاه او به انقلاب اسلامی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

انقلاب اسلامی در ایران در شرایطی محقق شد که تقریباً هیچ کس در ترکیه، احتمال وقوع این انقلاب را در ایران نمی داد. جریان اسلامی ترکیه، توجه خود را به سمت جهان عرب جلب کرده بود و در تلاش برای استفاده از منابع فکری جهان عرب بود. از طرفی، جریان اسلامی شبه قاره، از دیگر منابع فکری آنان بود. در چنین شرایطی در حالی که جناح اسلامی ترک از وجود مسلمانان در ایران و حتی از وجود جریان اسلامی در ایران بی خبر بود به یکباره تلویزیون های ترک و نشریات جهان و این کشور موضوع انقلاب اسلامی ایران را در صدر اخبار خود قرار دادند. اکنون جریان اسلامی ترک با ایرانی روبه رو بود که متدینان و متشرعان در پی ایجاد یک نظام الهی مبتنی بر اسلام در آن بودند؛ یعنی مسئله ای که آرمانی ترین حالت برای مسیر پیش روی جریان اسلامی به شمار می آمد. رهبری انقلاب اسلامی در ایران به دست یک فقیه و شعار اصلی و نمادین آن «الله اکبر» و «لا اله الا لله» بود و انسان هایی با ظواهر دینی، بدنه اصلی آن انقلاب به شمار می آمدند. این تحول، تحولی نبود که جریان اسلام گرای ترک آن هم دقیقاً در دوره ای که خود وارد سیر صعودی شده بود، بتواند از آن برکنار بماند. در همان روزهای آغازین ظهور جدی نهضت اسلامی در ایران، جریان «آکینجی» به منزله یکی از زیرشاخه های جوانان جریان اسلامی ملی گوروش، تحت رهبری مرحوم پروفسور نجم الدین اربکان، به صورت خودجوش تبدیل به شاخه ای از نیروهای انقلاب اسلامی ایران در ترکیه شد؛ به طوری که هم زمان با وقوع انقلاب اسلامی جوانان این انجمن با اشغال کنسولگری ایران در استانبول آن را برای تحویل دادن به دولت انقلاب اسلامی در تصرف خود گرفتند. این انجمن با فعالیت های میدانی خود به تبلیغ انقلاب اسلامی در ترکیه پرداخت و راهپیمایی و دیوارنویسی و تکثیر پوستر و اطلاعیه از جمله کارهای معمول آن بود. در چنین شرایطی بود که «متین یوکسل» نخستین شهید انقلاب اسلامی در ترکیه که دبیر کل انجمن آکینجی و از رهبران شاخه جوانان حزب سلامت ملی بود، پس از ادای نماز در مسجد فاتح، در حیاط آن مسجد به دست جریانهای لائیک ترور و شهید شد. در همین دوره روزنامه «ملی گازته»، ارگان جریان ملی گوروش و پرتیراژترین نشریه توده های متدین نیز تبدیل به اصلی ترین سخنگوی جریان انقلاب اسلامی در ترکیه شد که دفاع از انقلاب اسلامی ایران در این نشریه پس از بیش از چهل سال همچنان تداوم دارد.

در همان هفته های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ده ها تن از جوانان انقلابی جریان ملی گوروش برای حضور در سخنرانیهای امام خمینی و مشاهده وضعیت میدانی راهی شهرهای مختلف ایران شدند و حتی در برخی موارد، تورهایی برای زیارت امام خمینی در حسینیه جماران در میان جوانان این جریان آغاز شد.

پروفسور نجم الدین اربکان نیز در جایگاه رهبر جریان ملی گوروش از همان آغاز، حمایت خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام و آن را نه تنها در ترکیه بلکه در ساختارهای اسلام گرای ترکان مقیم اروپا نیز اظهار کرد. او همچنان که نقش عمده و حساسی در جلوگیری از نفوذ جریان وهابیت در میان اهل سنت اروپا و همچنین تبدیل نشدن جریان اهل سنت به دشمنان انقلاب اسلامی داشت در شکل گیری تجمعات و راهپیمایی های انقلابی مانند روز قدس در اروپا نقشی کلیدی ایفا کرد.

مهمترین ویژگی نگاه اربکان به انقلاب اسلامی نگاه تمدنی و تاریخی است. او که در طول همه سال های پس از انقلاب اسلامی به دفاع بنیادین از این انقلاب و نظام برآمده از آن پرداخته بود از طرف جریان سنی گرای جامعه اسلامی متهم به همکاری با «روافض» شد و از سوی جریان ملی گرای لائیک نیز متهم به هم پیالگی با «عجم های دائم الفتنه» شد. او در همه این سالها با مقاومت در برابر جریان داخلی و خارجی که او را به حمایت نکردن از انقلاب اسلامی ایران تشویق میکرد و البته بسیاری از مواعد مالی و سیاسی را نیز برای این کار در نظر می گرفتند نشان داد که نگاه او به انقلاب اسلامی و ایران نگاهی صرفاً سیاسی نیست. او انقلاب اسلامی را یکی از حوادثی میدانست که راه را برای نظم نوین جهانی مبتنی بر حق و حقانیت در برابر نظم مستقر مبتنی بر ظلم و استضعاف باز میکند. با در نظر داشتن مسیر سیاسی اربکان و ماجراهای سیاسی داخلی و منطقه ای و بین المللی در ترکیه در دهه های هشتاد و نود میلادی میتوان با اطمینان ادعا کرد که اگر اربکان حاضر به عدول از مبانی خود و در نتیجه برگشتن از همراهی با انقلاب اسلامی و دفاع از آن می شد و به سمت یک مدل سنی گرا به جای اسلام گرا و همچنین یک فرد ناسیونالیست دیگرستیز به جای امت گرا حرکت می کرد می توانست یکی از دراز عمرترین حاکمیت ها را در تاریخ سیاسی ترکیه داشته باشد، ولی او به قیمت حیات سیاسی خود، حاضر به عدول از حق و حقانیت نشد. او درحالی نخستین سفر رسمی خود را در قامت نخست وزیر ترکیه به ایران انجام داد که سفر به آمریکا و یا اروپای غربی، سنت سفرهای اول نخست وزیران ترکیه بود. نکته جالب ماجرا این است که او آخرین سفر حیات خود را نیز به ایران انجام داد و در این سفر در پاسخ به پرسش یک خبرنگار که پرسید: «هدف شما از سفر به ایران با این وضعیت جسمی وخیم چیست؟ تأکید کرد که با یک چمدان دارو و دو پزشک همراه، عازم تهران هستم و اگر لازم باشد سینه خیز خود را به ایران می رسانیم و نظراتمان را با آنان در میان می گذاریم.» او بارها در میان شاگردان خود تأکید کرده بود که فارغ از مسائل سیاسی روزمره که در هر حاکمیتی میتواند رخ دهد جریان انقلاب اسلامی جریانی برحق است و باید چنین تصور کنید که ما خودمان در ایران در قدرت هستیم.

او حتی زمانی که از قدرت برکنار مانده بود نیز از دولت ترکیه میخواست تا در موارد مختلف و خصوصاً در مسائل تحریم ها و فشارها به ایران، در کنار ایران باشد. از نظر او فشار به ایران و تلاش جریان صهیونیسم بین الملل برای زمین زدن ایران، نتیجه ای جز به کام فتنه کشاندن خود ترکیه نخواهد داشت و ترکیه حتی اگر تنها برای منافع مادی و سیاسی خود هم باشد، باید در برابر غرب و آمریکا از ایران دفاع کند. او پس از جنگ عراق، با بالا گرفتن احتمال حمله آمریکا به ایران، درباره همراهی احتمالی ترکیه با آمریکا در فشار به ایران هشدار داد و عواقب آن را برای خود ترکیه بسیار خطرناک دانست. با تشدید بحران هسته ای و آغاز تحریم های هسته ای علیه ایران، او در جایگاه یک رهبر سیاسی جناح مخالف، از دولت ترکیه خواست در برابر فشارهای آمریکا به ایران در موضوع هسته ای، مسئله سلاح های هسته ای اسرائیل و خطرات آن را برای صلح در خاورمیانه مطرح کند. اربکان با آغاز مسئله بهار عربی و جنگ داخلی در سوریه، با هشدار درباره ورود دولت ترکیه در مسئله سوریه تأکید کرد که هدف اصلی از این جنگ نا امن کردن ترکیه و ایران و رودر رو قرار دادن این دو دولت است تا به این ترتیب با استفاده از فضای تروریستی موجود در سوریه به سمت تجزیه این دو کشور و تقویت اسرائیل حرکت شود.

نگاه مرحوم نجم الدین اربکان به انقلاب اسلامی ایران؛ پنجره ای به سوی آرمان سعادت بشری

اربکان اساساً ایران را به دلیل استقلال رأیی که در نظام جهانی دارد و با توجه به پتانسیل های بالای این کشور تنها کشوری میدانست که میتوان بر روی برادری آن حساب کرد و تلاش داشت با همکاری ایران در مسیر هدف آرمانی امت اسلامی و اتحاد اسلامی گام بردارد. او در دیداری که با آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۵ داشت، تأکید میکند که «در این برهه حساس، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه مسئولیت سنگینی را متوجه خود میدانند و ما مصمم هستیم که اثبات کنیم برادری اسلامی یک خیال واهی نیست و عامل بسیار مهمی در کلیه زمینه ها محسوب می شود. ایران و ترکیه با همکاری همه جانبه خود الگویی از اتحاد و برادری اسلامی را به روشنی نشان خواهند داد ما از پیشرفتهای مهمی که در ایران به ویژه در زمینه صنایع دفاعی به دست آمده بسیار خوشحالیم و خرسندیم که مسئولان و مدیران این کشور اسلامی ثروت و منابع عظیم آن را در راه منافع ملت خود به کار گرفته اند و گامهای بلندی در راه پیشرفت خود برداشته اند.»

برای فهم نوع نگاه مرحوم اربکان به انقلاب اسلامی توجه به یکی از خاطراتی که در آخرین سفر حیات خود به ایران بیان کرده است جالب خواهد بود. این سفر از آن رو که در سال پایانی حیات او و البته آخرین سفر عمرش بود اهمیت قابل توجهی دارد. او در این سفر تلاش کرد تا دیدگاههای مهم خود را در زمینه های راهبردی با مقامات و کارشناسان ایرانی در میان بگذارد. اربکان در این سفر ده روزه با حضور در تهران و قم با مقامات مختلف ایرانی دیدار کرد و ضمن روایت بخشهای قابل توجهی از تحرکات آمریکا برای برهم زدن روابط ترکیه و ایران بر لزوم نگاه تمدنی به مسئله انقلاب اسلامی و تلاش برای پیشرفت آن و جلوگیری از انحراف و رفع کاستی های آن سخن گفت.

او در سخنرانی خود در مرکز پژوهش های استراتژیک وزارت خارجه، خاطره جالبی از نوع رویکرد آمریکا به مسئله روابط ایران و ترکیه ارائه می دهد: «روز ۲۸ ژوئن ۱۹۹۶ با کسب رای اعتماد مجلس با عنوان نخست وزیر کارم را آغاز کردم و پس از نشستن بر صندلی نخست وزیری، نخستین کسی که درخواست ملاقات رسمی داد و به دیدارم آمد، سفیر آمریکا در آنکارا بود. او گفت: «ما میدانیم که آرمان شما اسلام است و اکنون هم نخست وزیر شده اید. ما از این حادثه ناراضی هستیم، ولی مجبوریم با شما کار کنیم. دلیل حضور من در اینجا این است که به شما بگویم ما می توانیم با شما همکاری داشته باشیم، ولی شش شرط داریم؛ 1. روابط تجاری تان با ایران نباید از مرز پنجاه میلیون دلار بیشتر شود؛ 2. نباید به ایران سفر کنید؛ 3.نباید کاری با پایگاه های آمریکا در ترکیه داشته باشید؛ 4. نباید در مسیر افزایش حجم تجاری با دیگر کشورهای مسلمان حرکت کنید؛ 5. نباید نیروهای چکش نیروهای ناتو در عملیات خلیج فارس) را از کشور اخراج کنید؛ 6. خط نفت عراق را باز نکنید. در تاریخ عثمانی صدراعظم مشهوری به نام علی پاشا وجود دارد که این جمله معروف از او است: «من هر زمان که نیت یک کار مهم را داشته باشم، ابتدا با سفیر روسیه مشورت می کنم؛ او هرچه بگوید من هم دقیقاً عکس آن را انجام می دهم.» من هم از همین منطق پیروی کردم و در مسیر اقداماتی که ضد تمام موارد و شروط سفیر آمریکا بود حرکت کردم؛ برای همین، نخستین سفر رسمی ام با سمت نخست وزیری به ایران بود. او گفته بود نباید حجم روابط تجاری تان با ایران بیشتر از پنجاه میلیون دلار باشد؛ ما هم یک قرارداد گازی بستیم که فقط ارزش همان یک قرارداد ۲٫۵ میلیارد دلار شد و اعلام کردم که حجم تجاری میان ترکیه و ایران نه ده یا بیست میلیارد بلکه باید معادل حجم تجاری میان فرانسه و آلمان باشد و مراوده تجاری ما، به همان میزان مراوده تجاری آنها خواهد بود. «وارن کریستوفر» وزیر امور خارجه آمریکا، پانزده روز پس از این اقدامات در یک تلگرام محرمانه به «گروسمان سفیر آمریکا در آنکارا که هر دو یهودی بودند تأکید کرد که هر چه لازم است انجام دهید تا حزب رفاه در نتیجه یک کودتای نظامی از قدرت کنار گذاشته شود.» این تلگرام محرمانه با استفاده از سیستم امنیتی مان در اختیار من قرار گرفت.»

مرحوم اربکان یک سال پس از این مقاومت در برابر خواسته های آمریکایی ها با کودتای 28 فوریه 1997 از قدرت برکنار شده و محکوم به ممنوعیت فعالیت سیاسی میشود.

واحد پژوهش رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در ترکیه_آنکارا

کد خبر 23035

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =